مشاهیر شهرستان ابرکوه

Responsive Image

ابوالقاسم قاضی مِیَمی(قاضی مریم آبادی)

 

یکی شاعرانی که تأثیر عمیقی بر فرهنگ عاشورایی ابرکوه داشته، مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قاضی مِیَمی(قاضی مریم آبادی) است.او تحصیل کرده نجف و از شاگردان آخوند خراسانی صاحب "کفایه " و آخوند سید محمد کاظم یزدی صاحب "عروه الوثقی" متوفی در سال ۱۳۱۶ شمسی است که در امامزاده عباسعلی روستای مریم آیاد ابرکوه مدفون می باشد و ابیات زیر بخشی از یکی از اشعار اوست.

نمونه ای از اشعار عاشورایی حاج شیخ  ابوالقاسم قاضی مِیَمی

چون شه لب تشنه عزم جنگ کرد             از  حرم   بر  حربگه  آهنگ  کرد

یک طرف شوق شهادت بر سرش             یک طرف پابست زینب خواهرش

چون شبیه خاتم پیغمبران                      سوی معراج شهادت شد روان

رَفرَف معراج او اسب عقاب                     حلقه چشم مَلَک او را رکاب

تاج قرب کبریایی بر سرش                     حلّۀ عشق خدایی بر سرش

خویشتن را در فنا نابود کرد                    رو به سوی کعبه مقصود کرد

از حرم آمد به میدان بی درنگ                مسجد اقصای او میدان جنگ

چرخچیّ موکبش روح الامین                  قدسیانش از یسار و از یمین

جذبۀ شوقش ابود از دل شکیب              آیۀ نصرُ مِن الله شد قریب

سرّ وجه اله عیان شد زان میان                لیک کورانند در شک و گمان

آن یکی گفتار وجه الله است این             دیگری گفتار ید بیضاست این

Responsive Image

حاج ملا محمد صادق امام


ابرکوه در گذشته و اکنون از وجود علما و بزرگان بسیاری بهره برده است که بسیاری از آن‌ها با وجود اینکه در اذهان مردم ماندگار شده‌اند، در دنیای رسانه‌ها که ابزار مهم انتقال به نسل‌های آینده هستند، ‌ مهجور مانده‌اند.یکی از این عالمان که در شهرستان کهن ابرکوه می‌زیست، «حاج ملا محمد صادق امام» است که به واسطه اتفاق نادری که در مورد وی پیش آمد، تنها جایی در کتاب داستان‌های شگفت شهید محراب دستغیب پیدا کرد و هیچ تحقیق دیگری در مورد این عالم بزرگ صورت نگرفته است.این اتفاق شگفت و زندگی «حاج ملا محمد صادق امام» در این گزارش برای اولین بار در دنیای رسانه مطرح می‌شود و امید که با بررسی آن گامی هر چند کوچک در معرفی این عالم بزرگ که شهرتی جهانی دارد برداشته شود.

مروری بر احوال ماجرا در کتاب داستان‌های شگفت

ماجرای جنازه سالم امام پس از ۷۲ سال با عنوان، «جنازه پس از ۷۲ سال تازه است»، در کتاب داستان‌های شگفت آیت الله شهید دستغیب روایت شده است.شهید دستغیب در این کتاب آورده است: [پیر روشن ضمیر حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع یزد) که سن شریف او قریب نود سال است و هرگاه شیراز مى آید در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل کرد که در سنه ۱۳۸۸ در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفارى شدند براى فلکه خیابان، ناگاه رسیدند به سردابى که در آن جسد عالم بزرگوار «حاج ملا محمد صادق» بود که در ۷۲ سال قبل فوت شده بود، دیدند بدن تازه است مثل اینکه‌‌ همان روز دفن شده و انگشتان و ناخن‌هایش تماما سالم است.حاجى مزبور نقل کرد که من در اول جوانى آن بزرگوار را درک کرده بودم و چون وصیت کرده بود که جنازه‌اش را به نجف اشرف حمل کنند پس از فوت، جنازه‌اش را به طور موقت در سرداب امانت گذاشتند و بعد مسامحه شد تا اینکه وصی آن مرحوم هم فوت شد و دیگر کسى پیدا نشد براى حمل جنازه و از خاطره‌ها محو گردید تا آن روز پس از ۷۲ سال جنازه را بیرون آوردند و در تابوت گذارده به قم حمل شد تا از آنجا به نجف اشرف حمل شد].

انعکاس خبری مطبوعات

یکی ازروزنامه‌های مطرح کشور در بهمن ماه سال ۱۳۴۸ شمسی با تعجب خبری را با عنوان، جسدی پس از ۶۵ سال سالم و تازه از زیر خاک خارج شد، با تی‌تر درشت منتشر کرد.این روزنامه نوشت: [در گورستان متروکه ابرقو جسد مردی که ۶۵ سال پیش فوت کرده است تازه و بدون هیچگونه تغییری از زیر خاک خارج شد، به طوریکه هنوز رنگ حنای ریش و ناخن‌های متوفی زایل نشده است. خبرنگار ما در آباده جریان واقعه را به شرح زیر گزارش داد: بر اساس طرحی که شهرداری آباده تهیه کرده بود، قرار شد قبرستان متروکه ابرقو که سال‌ها از قدمت آن می‌گذرد به پارک تبدیل شود، اما در این محل یک مرد روحانی به نام حاج محمد صادق به خاک سپرده شده بود و قبل از مرگ وصیت کرده بود استخوان‌هایش را به عتبات عالیات حمل کنند.مسئولان شهرداری که قصد تخریب گورستان را داشتند ضمن تماس با بستگان مرحوم حاج محمد صادق دستور نبش قبر او را دادند ولی هنگامی که کارگران سرگرم کندن قبر بودند ناگهان جسد تازه و دست نخورده مرحوم حاج محمد صادق از زیر خاک بیرون آمد... جریان به مسئولان شهرداری اطلاع داده شد، معتمدان محلی و عده‌ای از بستگان مرحوم حاج محمد صادق به قبرستان ابرقو آمدند و جسد او را با شگفتی فراوان در صندوقی گذاشتند تا بعدا به قم حمل و در آنجا دفن شود.این واقعه شگفت انگیز، حیرت اهالی آباده را بر انگیخته و تاکنون عده کثیری از نزدیک این جسد عجیب را دیده‌اند.]روزنامه‌ها در آن زمان مدت زمان دفن جنازه در خاک را ۶۵ سال اعلام کردند در حالی که در مستندات، کتاب آیت الله دستغیب و نقل قول‌های خانواده حاج محمد صادق امام این زمان ۷۲ سال اعلام شده است.برخی دیگر از روزنامه‌ها نیز قسمت بزرگی از صفحات خود را به این خبر اختصاص داده بودند.

مردم درباره جریان چه می‌گویند؟

این جریان که بهت و حیرت مردم محلی و بازدیدکنندگان شهرهای اطراف را به دنبال داشت نقل و قول‌های افراد کهنسال را به دنبال داشت که هنوز برخی از افراد به این نقل و قول‌ها اشاره می‌کنند و در مطبوعات آن زمان نیز به برخی از آن‌ها اشاره شده است.این افراد از مرحوم ملا محمد صادق (معروف به ابرقوئی) با عنوان عالمی باتقوا و پرهیزگار یاد می‌کنند که مردی قوی هیکل بوده است.۴۵ سال قبل از آخرین نبش قبر نیز نوه حاج محمد صادق امام، جسد را برای بردن به عتبات عالیات نبش قبر کرد اما جسد وقتی دیدند که جسد همانطور سالم سالم است سنگ گور را گذاشتند و پس از آن نیز انتقال جسد منتفی شد
به گفته آنان ۴۵ سال قبل نیز که نوه آن مرحوم برای بردن جسد به عتبات عالیات قبرش را نبش کرد، جسد همانطور سالم سالم و تازه به چشم خورد که به همین علت سنگ گور را گذاشتند و پس از آن گویا انتقال جسد به عتبات عالیات منتفی شد.مرحوم سید احمد مهدوی که در آن زمان ۸۷ سال داشت درباره مرحوم شیخ محمد صادق امام اظهار داشته است: مرحوم مردی بود خوش سیما، با اندامی درشت و ورزیده که حکایت از ورزشکار بودن وی در جوانی می‌کرد، وی ریشی انبوه داشت و در ورزش کشتی سرآمد همگان بود. همیشه با اسب سفیدی که داشت به سفر می‌رفت و شمشیر بلندی نیز از زین اسبش آویخته بود.مرحوم سید مرتضی آتشی نیز که چند دهه موذنی مسجد جامع ابرکوه را به عهده داشت و جنازه مرحوم شیخ محمد صادق را با کمک چند نفر از زیر خاک‌ها بیرون آورده است اظهار می‌دارد: وقتی جسد نمایان شد، من فکر کردم همین که به آن دست بزنم اعضا و جوارح آن از یکدیگر متلاشی خواهد شد ولی با کمال تعجب مشاهده کردم که جنازه کاملأ تازه و سالم است.روحانی منطقه به نام سید محمد قیومی واعظ نیز از جنازه دیدن کرده بود و تازه ماندن جسد را تایید کرده بود، حتی ریش سفید و حنا بسته مرده به‌‌ همان حال که هنگام مرگ دفن شده بود، باقی مانده بود اما این روحانی در مورد کفن میت اظهار می‌دارد که کفن کاملأ پوسیده بود.نکته‌ای که برای مردم عجیب بود این مسئله بود که اجساد پسر و عروس شیخ محمد صادق که چندین سال بعد از فوت وی فوت کرده و در نزدیکی قبر آن مرحوم دفن شده بودند به کلی پوسیده و از آن‌ها جز مشتی استخوان باقی نمانده بود.

نبیره مرحوم امام چه گفت؟

نبیره حاج ملا صادق در مورد جد خود گفت: اجداد ما همگی روحانی بودند و جد اعلای آنان ملاعلی کرم خواهرزاده کریم خان زند بود که عالمی وارسته بود و همگی در فضل و تقوی سرآمد بودند. محمد صادق امام افزود: در مورد حاج شیخ محمد صادق امام از قول مردم و عمو‌هایم تعریف می‌کنند که ایشان قبل از به سن تکلیف رسیدن علاوه بر واجبات در ادای مستحبات و اقامه نماز شب نیز می‌کوشیدند و غسل جمعه ایشان نیز ترک نمی‌شد.وی در مورد اهمیت دادن ایشان به غسل جمعه اظهار داشت: ایشان در سفرهایی که با اسب انجام می‌دادند و در قریه مهیار، به واسطه نبود آب، یخ حوض را شکسته و غسل جمعه را به جا آوردند.به گفته وی، ایشان از شاگردان آیت الله فشارکی بودند و موقعی که مردم از ایشان برای امامت نماز دعوت می‌کردند خود را برای امام جماعت شدن عادل نمی‌دانستند.

ناگفته‌های یک شاهد عینی

محمد صادق امام ۷۵ ساله در مورد مشاهدات عینی خود از پیدا شدن مرحوم امام اظهار داشت: وقتی که قرار شد در محل قبرستان متروکه واقع در جنب مسجد جامع ابرکوه ساخت پارک توسط شهرداری صورت بگیرد به ما که در این محل دارای مقبره خانوادگی بودیم اطلاع داده شد که برای تخریب مقبره اقدام کنیم که عکس العمل شدید مردم در مورد تخریب این مقبره توسط شهرداری را مشاهده کردیم.
وی افزود: در ‌‌نهایت با مراجعه مسئولان دادگستری آن وقت آباده مقرر شد که مقبره تخریب ولی قبر این عالم بزرگ در محل باقی بماند.امام ادامه داد: مردم با ذکر این مسئله که باقی ماندن قبر آن مرحوم در محل باعث هتک حرمت ایشان است از ما خواستند که جنازه را تا زمان ارسال به عتبات عالیات به امامزاده احمد ابرکوه منتقل کنیم.این شاهد عینی افزود: بعد از نبش قبر آن مرحوم با کمال تعجب مشاهده کردیم که جنازه کاملأ سالم است و حتی ریش حنا بسته ایشان نیز سالم مانده بود.جنازه به حدی سالم بود که هنگامی که ایشان را به واسطه برخورداری از هیکلی قوی به زور و با فشار در تابوت جا دادیم هیچ آسیبی ندید و جسد چندین سال در امامزاده احمد ابرکوه نگهداری شد.

نبیره حاج محمد صادق امام

وی در مورد میزان سالم بودن جنازه اظهار داشت: جنازه به حدی سالم بود که با توجه به اینکه تابوتی که برای ایشان ساخته بودیم اندازه معمولی داشت و ایشان فردی قوی هیکل بود، ناگزیر از فشار دادن جنازه و جای دادن آن با فشار در تابوت شدیم و جسد نیز هیچ آسیبی ندید و بعد از آن نیز جسد به امامزاده احمد منتقل شد و چندین سال به همین صورت مردم از جسد در اتاقی در امامزاده دیدن و شمع روشن می‌کردند که بعد از آن روی آن پوشش داده شد تا بعد از فراهم شدن موقعیت ایشان به عتبات عالیات منتقل شوند که تاکنون این موقعیت فراهم نشده است.امام افزود: این اتفاق مردم دیگر مناطق کشور و خبرنگاران را تا مدت‌ها به ابرکوه می‌کشاند و مطبوعات آن زمان با تیترهای درشت به آن می‌پرداختند و شهید دستغیب نیز آن را در کتاب داستان‌های شگفت به ثبت رساند.به گفته وی مسئله جالب برای مردم این بود که قبر فرزند و عروس ایشان در این مقبره که چند ۱۰ سال بعد دفن شده بود کاملأ از بین رفته بود و فقط استخوان آن‌ها باقی مانده بود.

علت سالم ماندن جنازه از نگاه شهید دستغیب

شهید دستغیب در ذیل درج این ماجرا و در مورد علل سالم ماندن اجساد آورده است:[خواننده عزیز بداند که بعضى از ارواح شریفه در اثر قوت حیات حقیقى که دارند ابدان شریفه آن‌ها که سال‌ها با آن کار کردند و طریق عبودیت را پیمودند و پس از مفارقتشان از آن در جوف خاک مستور شده از نظر و توجه آن‌ها پنهان نیست و از اینرو براى مدت نامعلومى بدنهاى آن‌ها تازه مى ماند و ابدان شریفه بسیارى از پیغمبران و امامزادگان و علماى بزرگ پس از گذشتن صد‌ها سال از فوت آن‌ها در قبرشان تازه دیده شده و در کتب معتبره تواریخ ثبت گردیده است؛ مانند حضرت شعیب و حضرت دانیال و حضرت احمد بن موسى شاهچراغ و سید علاءالدین حسین و جناب ابن بابویه شیخ صدوق در رى و جناب محمد بن یعقوب کلینى در بغداد و غیر آن‌ها که شرح هریک خارج از وضع این رساله است.]

آیا به تکلیف خود عمل کرده‌ایم؟

یکی از نکاتی که متأسفانه در بسیاری از موارد مورد غفلت واقع شده است توجه به عالمانی است که هنوز می‌توانند به عنوان یک الگو هدایت گر جامعه باشند.نبیره این مرحوم با گلایه از اینکه در دنیای امروز هیچکس حتی رسانه‌ها به معرفی چنین عالمان بزرگی اهمیت نمی‌دهند، از خبرگزاری مهر که برای نخستین بار در این راستا تلاش کرده است، قدردانی کرد.وی از متولیان گرامیداشت علمای شهر ابرکوه که تعداد آن‌ها کم نیست خواست تا معرفی شخصیت‌های برجسته و عالمان بزرگ این دیار را در دستور کار خود قرار دهند و از آن‌ها حداقل به اندازه یادکرد از حاکمان ابرکوه در تنها موزه شهر یادی کنند.